راه استاد




اگر می خواهیم در حرم امام رضا(ع)، حضرت بیشتر از خوبی ها به ما عطا کنند، باید به نکات زیر توجه نماییم:

1) پر نبودن شکم                                        2) اذن برای ورود بخوانیم که اذن آن با گریه یا لااقل حزن قالب باشد

3) توجه به حقیقت امام که او حاضر و ناظر است   4) شاکر باشیم


دو محور در جذب:

1) مکش امید؛ فرزند به هر مقدار که بیشتر از سینة مادر بمکد بهره می برد، انسان نیز هرچقدرمکش امیدش بیشتر باشد و توجه کند که امام همة خوبی ها را می تواند بدهد و می خواهد که بدهد، به مقدار این گیرندگی و امید از آن منبع فیض بهره می برد.

2) شاکر باشیم، که شکر موجب بیشتر شدن نعمات می شود «لان شکرتم لازیدنّکم ».

مستحب است وقتی انسان به مشاهد مشرف می شود زیارت امین الله را قرائت کند، که در ابتدای آن چنین آمده « السلام علیک یا امیرالمومنین »

أمیر را برخی از اَمَرَ گرقته اند و برخی از مَیَرَ گرفته اند که بنابر نظر دوم مراد این است که شخصی که خطاب قرار داده شده غذا دهندة به مومنین است.

درست است که اهل بیت علیهم السلام دستور داده اند امیرالمومنین را فقط برای امام علی(ع) به کار ببرند، ولی حقیقت امام علی(ع) در امام رضا و امام زمان(عج) وجود دارد.


غذا دادن اهل بیت علیهم السلام به مومنین - که اهل بیت علیهم السلام خمیر مایة آنها کَرم است « سجَیَّتُکم الکرم » - متناسب با اقبال مومن است هر چقدر اقبال بیشتر باشد، کرم نیز بیشتر است.

شوق اهل بیت علیهم السلام در غذا دادن به مومنین به حدی است که جدای از غذا دادن دوست دارند که خود را بدهند و خود را فدای شیعیان که « کادَ أن یَهبَ نَفسَه » نزدیک است نفس و جان خود را هبه کند، ولی این بستگی به گیرندگی طرف مقابل دارد

 یکی از یاران امیر المومنین (علیه السلام) زیادبن حفصه می باشد که در جنگ صفین و نهروان با حضرت علی(علیه السلام) بوده، پس از جنگ نهروان مردی از خوارج به نام خریت بن ارشد به مقابله با او می پردازد. زیاد فرد بصیر و امام شناسی بوده و در برخی روایات آمده است که حضرت علی(علیه السلام) از او مشورت می گرفته اند که به دو نکته اشاره دارد:

1) زیاد چه عظمتی داشته که علی(ع) با او مشورت می نمودند

2) هر چقدر شخص بزرگ باشد، مثل علی(علیه السلام) از مشورت بی نیاز نیست، علی(علیه السلام) به کمیل می فرمودند: عِظنی یا کمیل


اهل بیت علیهم السلام معمولاً در جنگ ها پیش قدم نمی شدند که نکتة آن این است که ما نیز در اختلافات وفتنه ها همچون اهل بیت علیهم السلام پیش رو پیش قدم نشویم.

اهل بیت علیهم السلام چون حقیقت آنها بی نهایت است، هرچقدر در آن سیر شود، تمام نشدنی است، بنابر این نباید در ظواهر و علوم ظاهری اکتفا کرد، اینها فقط پوسته هستند که باید از آن به هسته که آن حقیقت است برسیم. دروس حوزوی و این اصطلاحات شهری بزرگ است که باید در درون این شهر گشت تا به حرم مقصود رسید و اگر این دروس و اصطلاحات ما را به آن مرز نرساند، سرگردان در مقدمه شده ایم و از ذی المقدمه بازمانده ایم.


کسی که در ظواهر الفاظ بماند، در آن دنیا فریاد کم کاری برخواهد آورد « فَرَّطتُ فی جَنبِ اللهِ » که حضرت علی(ع) فرمودند: « انا جَنبُ اللهِ » شخصی نزد حضرت علی(ع) آمد و پرسید اگر کسی مریض باشد چه باید بکند؟ فرمودند: به طبیب مراجعه کند، پرسد: اگر فقیر است چه کند: فرمودند: به غنی مراجعه کند، پرسید: اگر جاهل است چه کند؟ فرمودند: به عالم مراجعه کند، گفت:

انت الطبیب، انت الغنی، انت العالم

در توحید شیخ صدوق آمده که بذر معرفت در وجود همه پاشیده شده است، که این پاشیده شدن بذر با عمل بارور می شود، اما حقیقت درک، به قلب برمی گردد نه به درک فیزیکی.


آنچه که موجب درک قلبی می شود کلام حضرت علی(ع) است که فرمودند: التفکُرُ حیاهُ قلبِ البَصیر

هر کس مومن تر باشد و ایمانش قوی تر باشد از سایر افراد برتر است که ایمان یک پیکره است، که صبر رأس آن است، لذا هرکس عاقلتر است ایمان برتر دارد و هرکس صبورتر است عاقلتر است چون کم صبری به کم عقلی برمی گردد.


پس ملاک نزدیکی به امام(ع) درک عقلی است و درک عقلی به میزان صبر است.

عقلانیت مراتب دارد و عقلا نیز با توجه به این مراتب مختلف هستند، واهل بیت علیهم السلام مبدأ عقلانیت هستند، اهل بیت علیهم السلام جلوة حق تعالی هستند، با اینکه بندة خدا هستند ولی هر چه خداوند دارد به آنها داده است، لذا درک و تحمل منزلت اهل بیت علیهم السلام روزی هیچکس نیست چه رسد به اینکه کسی بخواهد به آن منزلت برسد و چون نمی توانیم به حقیقت اهل بیت علیهم السلام برسیم، به ما یاد داده اند در نماز بگوییم « سبحان ربی الأعلی وبحمده، سبحان ربی العظیم و بحمده » این حقیقت بالاست و بزرگ است و ما نمی توانیم آن را درک کنیم.

کسی که عقلانیت او پایین است باید از حق تعالی تضرع و درخواست بالا رفتن عقلانیت را کند. « فلیتفرع الی الله بان یکمل عقله »


« الهی لاتَستَبدل بی غیری فان استبدال لک بی علیک سهل یَسیر و علیَّ عَسیر »


امام معصوم(ع) تعبیر عجیبی را به کار می برند، گویا اهل بیت علیهم السلام به منزلة هواپیمای هدایت هستند و پیروان آنها پیکره و اجزای آن هواپیما هستند، یکی پیچ و یکی مهره و ... . امام علی(ع) می فرمایند: خدایا جای من کس دیگری را قرار نده که این کار برای تو آسان ولی برای من سخت است. اگر هرشخصی در هر جایگاهی که هست وظیفه اش را خوب ایفا کند.

« فهو معی فی درجتی »

اسب حضرت صاحب الزمان(عج) ترجیح دارد یا عقل حضرت، اسب مرکبی است در خارج وجود حضرت ولی عقل در وجود مبارکش می باشد. عقلی که در وجود حضرتش به فعلیت رسیده بالقوه در همه ماست.


یکی از راه ها برای افزایش عقلانیت این است که باید با استادی که عقلانیت بالایی دارد ارتباط داشت، حضرت معصوم(ع) می فرمایند: « لافقرَ اشدُّ من الجهلِ »و برای بیرون آمدن از فقر جهل و رسیدن به غنای علم از حکیمی که ارشادمان کند بهره بگیریم.« هلک من لیس له حکیم یرشده »

معصوم(ع) می فرمایند: « کل الناس بهائم الّا العلماء » عموم مردم از عقلانیت پایین برخورد دارند مگر افراد کمی که علما هستند.

تا حالا از خودتان پرسیدید چرا امام عصر ارواحنا فداه می فرماید من شب و روز برای حسین بن علی گریه میکنم ؟


اینکه امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) خطاب به حسین (علیه السلام) می فرمایند: فَلَأبکیِنَّ بدل الدموع دما " علّت این است که می بینند همان علّتی که حسین(علیه السلام) کشته شدند، الآن نیز این علّت وجود دارد.


هنوز جهالت ها وجود دارد و یادمان باشد که حسین را گریه کنانش کشتند .

استاد نجفی درس اخلاق استاد نجفی امیر نجفی حجت الإسلام و المسلمین نجفی درس اخلاق مدرسه خاتم الأنبیا استاد اخلاق اخلاق علم اخلاق راه رسیدن به خدا عرفان مهدویت حدیث قرآن کتاب سنت امام زمان حضرت صاحب راه استاد استاد نکته های ناب اخلاقی نکته های اخلاقی