- ۱۲ دی ۹۶ ، ۲۰:۱۲
- ۰ نظر
از دوستان تقاضا دارم نوشته های این وبلاگ رو حتما همراهی کنند...
اهل بیت علیهم السلام فرمودند تعجب میکنم از کسی که غم دارد با اینکه ذکر یونسه هست
.
***لا اله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمین***
.
.
.
غافل نباشیم
هر مومنی که میخواهد به راه بیاید و از جاده خارج نشود با ذکر صلوات این مهم اتفاق می افتد .
.
.
.
.
.
خدای تبارک و تعالی اولین نفر است که بر پیامبر و اهل بیت صلوات می فرستند
(ان الله و ملائکه یصلون علی النبی)
چرا که (لیخرجهم من الظلمات الی النور )
چون خدا می خواهد اهل بیت علیهم السلام را نور ببخشد
التزام داشته باشیم که شب ها قرآن بخوانیم.و لو یک آیه .
مداومت در عمل نور میاورد.
عالم پر سر و صداست.این اتفاقات در عالم پایدار نیست.
آن کسی که دنبال وظایف واقعی است وظایف ظاهری را درست انجام میدهد.
این کلام امیر المومنین علیه السلام است :
کسی که کمی را انجام میدهد و دوام به آن می دهد ،خیر در آن است.
اصل دس و کلاس و مباحثه نباید قطع بشه.روضه نباید قطع شود ولو به مقدار کم
***
اگر اسقامت در بیداری سحر ،مطالعه ،مواظبت بر چشم و زبان داشته باشیم به جایی میرسیم.
عُمر می گذرد ، مسایل اجتماعی و مسایل انسانی می گذرد ؛ آنچه باقی می ماند پاکیزگی است که باید از حرم رفتن و ارتباط با اهل بیت به دست بیاورید.
شخصی به حضرت صادق علیه السلام عرض کرد حاکم وقت قصد کشتم من را دارد؛شما یک کاری بکنید که از مرگ نجات پیدا بکنم.حضرت علیه السلام چیزی به او فرمودند و گفتند برو این را بگو.
توی مسیر آن شخص به سمت حاکم،این سخن امام را زیر لب میگفت تا فردی را دید که به اصلاح از باطن افراد خبر دار بود و به او گفت :من در چهره ی و شخص مقتول را می بینم.بعد گفت دستت را باز کن و دستت را ببینم.دست را باز کرد و گفت این ید مقتول است .باقی اعضا رو دید همین را گفت .تا گفت زبانش را که دید گفت تو هیچ اتفاقی برایت نمی افتد و جانت در امان هست.
او رفت تا به حاکم رسید و گفت من با پای خودم اومدم،قبل از اینکه مرا بکشید بگذارید چیزی بگویم.حاکم اجازه داد و او گفت که امام صادق علیه السلام فرمودند به شما این را بگویم.
تا کلام از زبانش خارج شد نور کلام حاکم را جذب کرد واز حکمش پشیمان شد.حاکم گفت :بخشیدم و خاتم خود را به او هدیه داد.
این تاثیر کلامه معصوم است
نظافت ظاهری پایه است و باید باشد.و الا وحی حبس می شود و بالاترین جلوه ی نظافت باطنی هم نماز هست .
به امام زمان علیه السلام عرض می کنند که چرا شما محبوس هستید حضرت می فرمایند:
(فَمَا یَحْبِسُنَا عَنْهُمْ إِلَّا مَا یَتَّصِلُ بِنَا مِمَّا نَکْرَهُهُ وَ لَا نُؤْثِرُهُ مِنْهُم)
اونی که باعث شده که ما محبوس بشویم مکروهات اعمال شیعیان ماست .یعنی نظافت ظاهری بدن ،تمیزی محیط پیرامون و... اینها باعث حبس می شود .
جامعه هم به منزله ی یک پیکر است . جامعه ای که در آن گناه شود نمی تواند پرچم دار ظهور حضرت شود .
قرآن می فرماید : (ِ إِنَّ اللَّهَ لا یُغَیِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِم)(رعد/11) تا خودشون نخواهند که تغییر بکنند، تغییر نخواهند کرد.
یکی از مطالبی که محوریت دارد و شاید از همه بیشتر محوریت داشته باشد طهارت است . خداوند نسبت به حضرات معصوم می فرمایند (یطهرکم تطهیرا)
طهارت یک مرتبه ی ظاهری دارد و یک جنبه ی باطنی
این روایت را همیشه همراه داشته باشید و مرور کنید که به پیغمبر عرض کردند که چرا وحی حبس شده است؟ حضرت فرمودند چون ناخن هایتان را نمی گیرید و لای مفصل هایتان را تمییز نمی کنید
(لما احتَبَسَ الوحی؟ لانکم لا تُقَلّمون اظفارکم و لاتُلَقّون رَواجِبَکم)
لذا اگر نظافت ظاهری نداشته باشید وحی الهی برایتان نمی آید. یعنی برکات کم میشود.
این برکت در نظافت ظاهری است.حالا اگر نظافت باطنی نباشد بدتر خواهد شد .
در عصر غیبت همیشه این دعا را بخوانید:
اللهم لین قلبی لولی امرک
یعنی خدایا دل ما را برای امام زمانمان نرم کن.
کم کم به طرف زمانی پیش میریم که بردن نام حضرت مشکل میشه؛
و تنها کسانی سالم پیش میرن که اعمالشان خالص باشه . توجه به آن حقیقت داشته باشند که اعمالشان به حضرت عرضه می شود .
چکار کنیم که در دوران سفیانی جان سالم به در ببریم ؟
چه کنیم که حضرت در موقع قیام سفیانی به ما نظر داشته باشد؟
اینها نشانه ها یش در همین زندگی روزانست؛
اگر غذا می خوریم ، اگر نان می خوریم و اضافه میاد،میریزیم در ظرف آشغال
اینها شاید به حسب ظاهر ساده باشه (خوب غذا زیاد اومده دیگه) خوب کمتر غذا بیریز کمتر نان بگیر
اینها زمینه ی این است که کم کم حرمت چادر شکسته بشه
حرمت عمامه بر داشته بشه
تدریجا سبب میشه روضه گرفتن مشکل میشه
به حضرت رسول گفتن چرا وحی نازل نمیشه ؟ حضرت فرمودند :چون شما ناخن ها یتان را نمیگیرید و ما بین مفصل هایتان را تمییز نمی کنید .
هر لغزشی ولو کوچک باشه ؛ پیش میاد اسباب تاخیر فرج و اسباب تزلزل شخص می شود .
اشک مراتب داره از جهت کمیت از جهت کیفیت از جهت زمان از جهت شخص شاید امام صادق سلام الله علیه که بکّائین رو نام میبره می فرماد اول بکّاء حضرت آدم علیه السلام بود که بعد از اون معصیت چهل سال ظاهرا گریه کرد تا گناهش بخشیده بشه و تا خدای تبارک او رو برگزیند که تعبیر (فَاجْتَباهُ رَبُّهُ فَجَعَلَهُ مِنَ الصَّالِحِین)، مجتبی شد و خدا او رو برگزید. حضرت یعقوب هست، حضرت سجاد هست، حضرت زهرا سلام الله علیها هست ولی خود همین ها هم مراتب داره مراتب گریه حضرت آدم کجا و گریه حضرت زهرا کجا ؛ امام صادق سلام الله علیه که بکّائین رو نام میبره تا زمان خودشون رو میفرماد ؛ ولی، ولیّ عصر سلام الله علیه میفرماد (و لِیَ فِی ابنَةِ رسول الله اُسوةٌ حسنةٌ) مادرمون حضرت زهرا الگو ی ماست گریه های حضرت زهرا ناله های حضرت زهرا در این وجود جمع هست گریه ها و ناله های حضرت امیرالمؤمنین گریه ها و ناله های اولاد امام حسین در کربلا در وجودش جمع شده، گریه هایی که تمام مظلومین عالم، گرفته از انبیائی که با ارّه نصفشون کردن انبیائی که مواد مذاب رو اونا ریختن و فریاد هایی که اون ها کردن (أَیْنَ الطَّالِبُ بِذُحُولِ الْأَنْبِیاءِ وَ أَبْناءِ الْأَنْبِیاءِ، أَیْنَ الطَّالِبُ بِدَمِ الْمَقْتُولِ بِکَرْبَلاء) فراز هایی که در دعای ندبه هست؛ حتی انبیاء هیچ کدوم تقاص خونشون گرفته نشده همه فریاد خواه این هستن که این حقیقت بیاد و حضرت زهرا سلام الله علیها این رو نشون دادن که او میاد خون خواهی همه رو میکنه اون فریاد ها اون گریه ها اون ناله ها همه در این وجود جمع هست و وزن گریه حضرت ولیّ عصر سلام الله علیه و صدای گریه حضرت ولیّ عصر سلام الله علیه و کیفیت گریه حضرت ولیّ عصر سلام الله علیه ضرب در تمام مخلوقینی میشه که از اول خلقت جهان گریان بودن وگریان هستند.